عنوان کتاب : رحمت دراکولا

نویسنده : جمیله مزدستان

مجموعه داستان کوتاه طنز

نشر آموت

بخشی از داستان بچه غول:

آقای اسدی گفت : من مخالف تحکم و خشونت هستم.

بچه من هرچیزی می خواد، باید براش فراهم شه.

من بچه ام رو با محبت و لطافت،تربیت می کنم. تا حالاشم که خیلی موفق بودم!

 هنوز حرفش تمام نشده بود که شایان با یک یورش و پرش جانانه،

روی شانه های آقای اسدی مستقر شد و با دو مشتش به سر و کله او کوبید

 و درحالی که موهای پرپشت پدرش را می کشید، از او طلب پفک می کرد!

ولی آقای اسدی بی توجه به مشت هایی که بی امان بر فرق سر و صورتش

کوبیده می شد, همچنان مشغول بحث درباره نحوه تربیت بدون نقص فرزندش بود که :

  بعله ، من در عین لطافت،این بچه رو مردونه بار آوردم.یه تنه همه رو حریفه!

 الان شما با این سن و سالتون،نمی تونین حریف زبونش بشین!

 یکی بگین ده تا جوابتون رو میده! یکی بزنین، صد تا می خورین!

این بچه، فردا توی اجتماع کم نمی آره و از کسی نمی خوره

 چون بلده چه جوری حق خودش رو بگیره !

پ.ن : به صورت اتفاقی فایل های معرفی کتابی رو پیدا کردم که سال 95 یادداشت کرده بودم. اون موقع  دیگه وبلاگی نداشتم ولی برای خودم همچین فایل هایی تهیه کردم. رحمت دراکولا هم یکی از این فایل ها بود. دلم نیومد معرفی نکرده فایل هارو دلت کنم.

#جمیله_مزدستان

فایل ,اسدی ,آقای ,رحمت ,آقای اسدی ,رحمت دراکولا منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

الان خرید کن okletnum سوله کار فسفرپلیت مروارید فیلم و کارتون تست ایندکسر چی چی هست